حمایت از طرح جوانی جمعیت با پشتوانۀ اقتصادی و فرهنگی/آینده را با رویای جوانی جمعیت ترسیم کنیم
حمایت از طرح جوانی جمعیت با پشتوانۀ اقتصادی و فرهنگی/آینده را با رویای جوانی جمعیت ترسیم کنیم
به باور بسیاری کارشناسان اگر مشکلات اقتصادی نسل جوان و حتی خانواده هایی با یک یا دو فرزند حل یا حتی کمرنگ شود نیازی به فرهنگ سازی و سخن گفتن از مزایای ازدواج و فرزند آوری نیست. چرا که مقوله اقتصاد زیرساخت و سنگ بنای تشکیل خانواده است و اگر ازدواج ها و فرزندآوری ها تنها بر اساس توصیه های فرهنگی و دغدغه های اجتماعی صورت پذیرد، تبعات آن به مراتب از بروز پدیده سالمندی و تحدید جمعیت بیشتر است!

همزمان با پیروزی انقلاب در اوایل دهه شصت و در ادامه سیاست های کاهش جمعیت در کشور که تحت تأثیر تبلیغات اجتماعی، وضعیت کلی بحران جمعیت در جهان، ترس و نگرانی برخی دانشمندان اروپایی و غربی از افزایش بی‌رویه‌ی جمعیت قرار داشت، تلاش دولت ها برای تحقق شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» با روندی جدی پیگیری شد. در ادامه به مدد تبلیغات رسانه های جمعی و شرایط خاص کشور، این رویکرد به صورت گسترده در جامعه فراگیر شد و از سوی عموم مردم نیز، مورد توجه و رغبت قرار گرفت. ناگفته نماند جنگ، مهاجرت، گرانی و تورم، از بین رفتن زیرساخت های کشور در حملات هوایی دشمن، تحریم ها، اوضاع نابسامان اقتصادی ناشی از ویرانی های جنگ و برخی سیاست های غلط نیز، در پذیرش این رویکرد از سوی مردم بی تاثیر نبود. در چنین شرایطی بیشتر خانواده هایی که در آن سال‌ها فرزندان اول یا دوم‌شان را به دنیا آورده بودند و مشکلات اقتصادی ناشی از پیامدهای جنگ و آغاز تحریم‌ها، زندگی را برایشان دشوار ساخته بود، چاره را در پیشگیری از بارداری دیدند.
در ادامه با سیاست‌های تشویقی برنامه‌ریزان آن زمان کشور و تبلیغات گسترده در خصوص فرهنگ کنترل موالید، تمایل به پیشگیری از بارداری به شدت افزایش یافت تا جایی نرخ رشد جمعیت، با سرعتی باورنکردنی کاهش یافت و از۴/۳ در دهه‌ی ۶۰ به کمتر از ۲ در اواخر دهه‌ی ۷۰ رسید.
اما سال ها بعد تبعات این دست سیاست های بحران زا که با کاهش نرخ رشد جمعیت و افزایش پدیده سالمندی در جامعه همراه بود، دامن کشورهای مختلف را گرفت و با تحدید جمعیت و کاهش نیروی انسانی جوان و بحران پیری و سالمندی به ناچار سیاست های تشویقی فرزندآوری را در پیش گرفتند. در کشور ما نیز به تبع همان سیاست های گذشته، پدیده سالمندی چند سالی است رخ نمایانده و همین امر دولت ها را برآن ساخت تا سیاست های جوان سازی جمعیت و مقابله با بحران سالمندی را آغاز کنند.
ایران کشوری نسبتاً میانسال است که جمعیت آن با شتاب در شرف سالمندی است. افزایش جمعیت سالمندان کشور دارای تبعات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، آموزشی و … گسترده ای است که گاهی اوقات جبران این خسارات حتی با تحمل هزینه های سنگین نیز ممکن نیست. کاهش نیروی کار، افزایش مراجعات به مراکز درمانی، افزایش هزینه های درمان، کاهش نیروی مولد جامعه و افزایش سرانه مصرف به جای تولید، افزایش بیماری‌های روحی، روانی و حتی جسمی با بروز پدیده هایی چون«انزوا» و «سندروم آشیانه‌ خالی»، دشواری نگهداری از سالمندان به دلیل هزینه بالای نگهداری و مراقبت، افزایش میزان فقر در جمعیت سالمند و … از جمله آسیب های دم دستی و روتین گسترش پدیده سالمندی هستند. بماند که در چنین فضایی امنیت، معنویت، نشاط، امید و بسیاری از مقولات فرهنگی و اجتماعی دیگر نیز تحت الشعاع این پدیده نا میمون قرار می گیرند.
براساس آمارهای اعلامی، جمعیت سالمندی ایران در سال ۱۳۵۵ حدود ۵ درصد بوده است و در سال ۱۳۹۸ این جمعیت به ۱۰ درصد رسیده است. به عبارتی دیگر دو برابری شدن جمعیت سالمندی در کشور ۴۳ سال زمان برده است. براساس اعلام مسئولان این حوزه ، تنها طی ۲۰ سال؛ یعنی از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۲۰ جمعیت سالمندی از ۱۰ به ۲۰ درصد می‌رسد؛ این درحالیست که رسیدن جمعیت سالمندی از ۱۰ به ۲۰ درصد، در آمریکا ۷۰ سال، در سوئد ۹۰ سال و در فرانسه ۱۲۰ سال طول کشیده است.
از سویی این افزایش روند سالمندی کشور تنها به همین اعداد و ارقام محدود نمی شود و پیش‌بینی‌های انجام شده، کمیت جمعیت سالمندی در یک شتاب منحصر به فرد جهانی تا سال ۱۴۳۵، از یک سوم جمعیت عبور می‌کند.
بر همین اساس در چند سال اخیر تبعات رشد سریع سالمندی مسئولین را به تکاپو انداخته تا راهکارهایی برای کند کردن این روند بیابند. در حقیقت با افزایش شتاب سالمند شدن جمعیت در کشور، تلاش های مختلفی از سوی سازمان ها و نهادها برای جوانی جمعیت صورت گرفته است. اما به نظر می رسد با وجود اهمیت این مقوله و ضرورت نگاه غیر کلیشه ای و رسمی به این موضوع، تاثیرات این اقدامات چندان چشمگیر و قابل اعتنا نباشند. چرا که جوان سازی جمعیت و کندکردن روند سالمندی در کشور نیاز به یک برنامه ریزی مدون و بلند مدت دارای ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی ، آموزشی و … و اختصاص بودجه درخور و قابل اعتنا است. در حقیقت با صدور چند بخشنامه، نصب بیلبورد در بزرگراه ها، ساخت برنامه های تلویزیونی گفتگو محور و برگزاری همایش و جشنواره و امکان شرکت در قرعه کشی خودرو و … گرهی از کار گشوده نخواهد شد!

از برایند مشاهدات و مطالعات بیانیه ها و بخشنامه های صادره چنین بر می آید نه تنها قوانین استخوان دار و مثمر ثمری برای مقابله با وضع موجود تدوین نشده است بلکه در مواقعی داشته ها را نیز از دست داده ایم و همانطور که در حوزه مطبوعات عده ای به بهانه های واهی نمایشگاه مطبوعات و جشنواره سراسری مطبوعات را به تعطیلی کشاندند، در این این حوزه شاهد حذف برخی ادارات مربوط سالمندان هستیم! به عنوان مثال در ۱۵ سال گذشته در بهزیستی، اداره کل سالمندان و در پنج سال پیش در وزارت بهداشت رشته تخصصی طب سالمندان و در شهرداری‌ها، فرهنگسرای سالمند وجود داشت و امروز هیچ کدام از این واحد ها وجود خارجی ندارند! حذف این واحدها به هر دلیلی که صورت گرفته به نوعی از بین بردن زیرساخت های حوزه سالمندی و مراقبت و پیشگیری از تبعات منفی این قشر از جمعیت کشور است. چرا که تنها افزایش امید به زندگی چاره کار نیست و زندگی سالمند اگر دارای کیفیت نباشد، تبعات حواشی سالمندی بیش از خود سالمندی هزینه زا خواهد بود.
در دنیا همزمان با تلاش برای جوان سازی جمعیت، از سالمندی به عنوان انقلاب خاموش یاد می شود و در کنار تقویت سیاست های فرزندآوری، نوع نگاه به پدیده سالمندی نه تنها منفی نیست بلکه اقتصادی است و سالمندان را مبنای توسعه گردشگری می دانند. در حقیقت تهدید سالمندی را به فرصت تبدیل کرده و با برنامه ریزی گسترده و حمایت های بیمه ای و شغلی علاوه بر افزایش کیفیت سرانه زندگی سالمندان، فرصت های شغلی جدید در حوزه گردشگری نیز فراهم می سازند. هر چند تلاش این دولت ها برای کاهش روند پیری جمعیت است ولی برنامه ریزی های جانبی نیز برای ورود به زندگی سالم سالمندی و طی کردن دورن سالمندی با نشاط است.
با این وجود باید اذعان داشت زنگ آژیر سالمندی در کشور به صدا درآمده است و پیری جمعیت کشور امری اجتناب ناپذیر است. این در حالی است که به دلیل سبک زندگی غلط و تغذیه نامناسب و افراطی، در آینده با جمعیت سالمندی مواجه خواهیم بود که با انواع و اقسام بیماری ها نیز دست و پنجه نرم می کند و دشواری نگهداری از آنان به مراتب سخت تر و هزینه بر تر از سالمندان سالم است.
هر چند دلایل متعددی در بروز پدیده های اجتماعی در جوامع مختلف متصور هستند اما بی تردید در حال حاضر فارغ از تبلیغات فرهنگی ادوار گذشته و تاثیر پذیری از فرهنگ غرب در مقوله فرزندآوری، امروز اقتصاد را می توان موثر ترین و نقش آفرین ترین مقوله در کاهش موالید و بروز سالمندی جمعیت کشور قلمداد کرد. اینکه در کشور شاهد افول شدید نرخ ازدواج و فرزند آوری و حتی پدیده های مثل طلاق، تک فرزندی، عدم ازدواج مجدد در افرادی که شریک زندگی خود را از دست می دهند و … هستیم متاثر از تبعات پدیده های اقتصادی نظیر گرانی، تورم ، بیکاری و مشتقات این دست ناهنجاری های اقتصادی است.
به باور بسیاری کارشناسان اگر مشکلات اقتصادی نسل جوان و حتی خانواده هایی با یک یا دو فرزند حل یا حتی کمرنگ شود نیازی به فرهنگ سازی و سخن گفتن از مزایای ازدواج و فرزند آوری نیست. چرا که مقوله اقتصاد زیرساخت و سنگ بنای تشکیل خانواده است و اگر ازدواج ها و فرزندآوری ها تنها بر اساس توصیه های فرهنگی و دغدغه های اجتماعی صورت پذیرد، تبعات آن به مراتب از بروز پدیده سالمندی و تحدید جمعیت بیشتر است!
شاید گاه آن فرا رسیده باشد تا با اصلاح برخی سیاست های اقتصادی و تغییر نگاه در قبال ساختارهای معیوب اقتصادی فسادزا و تورمی نظیر حوزه خودرو، مسکن، طلا، ارز و … از رشد بی در و پیکر غول گرانی و بیکاری و افزایش قیمت مسکن و اجاره بها بکاهیم و در کنار استفاده از علم روز دنیا در درمان افراد نابارور، سیاست های تشویقی، گستردن چتر بیمه ای و حمایتی بر سر خانواده هایی که قصد فرزند آوری دارند و … نسل جدید را برای ازدواج و خانواده را به فرزند آوری بیشتر راغب سازیم و آینده کشور را با رویای جوانسازی جمعیت و بر اساس الگوها و ساختارهای جوانی جمعیت ترسیم کنیم. شاید فردا دیر باشد.