به گزارش تیتر گیلان، خانهای قدیمی و ساده در دل روستای گنجار شفت بیش از ۱۵ سال مأمن خانوادهای بوده که با همه سختیها، عزت و صبوری را برگزیدهاند.
این خانه با دیوارهایی فرسوده و سقفی نیمهکار، هیچ شباهتی به یک سرپناه ایمن ندارد، اما برای پدری که هر روز با دستان پینهبستهاش در کارگری روزمزد، لقمهای نان بر سر سفره میگذارد، تنها پناهگاه ممکن بوده است.

بیماری مادر و بار سنگین درمان
مادر خانواده به تازگی عمل جراحی سنگینی را پشت سر گذاشته و اکنون در بستر خانه روزگار میگذراند؛ هزینههای بالای دارو و پانسمان برای او، دغدغهای طاقتفرسا برای خانواده ایجاد کرده و اگرچه به دلیل ناتوانی مالی تأمین داروها دشوار بود، اما خواهر وی با کمکهای کوچک توانست بخشی از دارو و لوازم پانسمان را تهیه کند تا از عفونت زخم جلوگیری شود و این همدلی، هرچند محدود، اما نجاتبخش شد.
فرزندان و رویای آیندهای روشن
فرزندان این خانواده نیز هرکدام درگیر دغدغههای خاص خود هستند. دختر نوجوان خانواده که در پایه یازدهم دبیرستان تحصیل میکند، در اندیشه آیندهای روشن است و رؤیای دانشگاه و موفقیت در ذهنش جوانه زده، اما فشار مشکلات مالی و نبود امکانات آموزشی مناسب، این رویاها را به چالشی بزرگ بدل کرده است و پسر خانواده نیز پس از ازدواج به خانه پدر همسرش رفته اما به دلیل بیکاری، قادر به کمک مالی به والدین خود نیست.

نگرانی از قطع مستمری؛ بلاتکلیفی در ادارات
سالهاست که این خانواده تحت پوشش بهزیستی قرار دارند و مستمری اندک ماهانه، تنها تکیهگاهشان بوده است اما اخیراً اخطاری مبنی بر قطع مستمری دریافت کردهاند؛ خبری که همچون باری مضاعف بر دوش خانواده سنگینی میکند.
پدر خانواده میگوید: «سال گذشته برای گرفتن مجوز ساخت خانهای مقاوم روی زمین شخصیام به اداره مربوطه مراجعه کردم و حتی نامهای به مسئولان نوشتم، اما هیچ اقدامی نشد و برخی مدارک هم در پیچوخم ادارات گم شد و حالا همهچیز بلاتکلیف مانده است». این بلاتکلیفی، نمادی از رنج مشترک بسیاری از خانوادههای روستایی است که علاوه بر فقر مالی، با گرههای اداری هم دست به گریبانند.

روایت بهزیستی از پرونده مددجو
اما رضا جعفری، مدیرکل بهزیستی گیلان در گفتوگو با خبرنگار فارس، درباره وضعیت این خانواده میگوید: «این مددجو با دهک درآمدی ۲، ساکن روستای گنجار شفت است و از ۳۱ تیرماه ۱۳۹۹ به دلیل شرایط نیازمندی تحت پوشش بهزیستی شفت قرار گرفته است؛ خانواده دارای دو فرزند است؛ پسر ازدواج کرده، بیکار است و در خانه پدر همسرش زندگی میکند، دختر نیز دانشآموز پایه یازدهم است».
به گفته وی، «منزل مسکونی این خانواده غیرقابل سکونت و فاقد امکانات رفاهی است و برای اخذ پروانه ساخت مسکن، هماهنگیهایی با بخشداری و دهیاری محل انجام شده، اما به دلیل مشکلات مربوط به زمین، امکان ساخت خانه وجود ندارد».

خدمات ارائهشده و محدودیتهای قانونی
مدیرکل بهزیستی گیلان همچنین با اشاره به حمایتهای انجامشده، گفت «مددجو ماهیانه سه میلیون و ۵۸۰ هزار تومان مستمری دریافت میکند و علاوه بر آن، کمکهزینه موردی به مبلغ ۴۰۰ هزار تومان در مردادماه امسال، کمکهزینه تحصیلی ۹۰۰ هزار تومانی، لوازمالتحریر و لباس مدرسه در سال ۱۴۰۳ به فرزند دانشآموز این خانواده داده شده و همچنین یو تی ام زمین مددجو به صورت رایگان انجام شد».
جعفری همچنین بیان کرد که پیشنهاد پرداخت تسهیلات ودیعه مسکن به نام این خانواده داده شد، اما به دلیل ناتوانی در بازپرداخت و نداشتن ضامن، این امکان منتفی و پرونده مددجو به کمیسیون توانبخشی برای بررسی وضعیت بینایی ارجاع داده شد اما نامبرده تمایل به همکاری در این زمینه نداشت؛ با وجود اینکه شرایط دستورالعمل جدید برای ادامه حمایت را ندارد، اما به دلیل وضعیت بسیار نامناسب اقتصادی و اجتماعی، مستمری خانوار قطع نشده است».

روزنه امید با حضور فرمانده سپاه
در میانه این همه مشکلات، اخیرا حضور احمد نقدپور، فرمانده سپاه ناحیه شفت، در خانه این خانواده روزنهای از امید بود. وی، پای صحبتهای این خانواده نشست و مشکلاتشان را از نزدیک شنید. نقدپور در این دیدار تأکید کرد که خانوادههای محروم و بیپناه نباید تنها بمانند و همه دستگاههای مسئول موظفند برای رفع مشکلات این قشر وارد عمل شوندو
ضرورت همدلی فراتر از حمایتهای مقطعی
سرگذشت این خانواده تنها نمونهای از صدها خانواده روستایی در گیلان است که علاوه بر فشارهای معیشتی،
گرفتار گرههای اداری و محدودیتهای قانونی هستند.
خانهای فرسوده، بیماری مادر، آیندهای مبهم برای فرزندان و نگرانی از قطع مستمری، مجموعهای از مشکلاتی است که زندگی را برایشان طاقتفرسا کرده اما با این حال، حضور مسئولان و همدلی اجتماعی نشان داد که اگرچه حل مشکلات ساختاری نیازمند برنامهریزی کلان است، اما توجه انسانی و پیگیری جدی میتواند بار سنگینی را از دوش خانوادهها بردارد و امید به آینده را زنده نگاه دارد.




