بهرام قربانپور رشته رودی” فعال رسانه ای استان گیلان در یادداشتی به مناسبت گرامیداشت دهه “عفاف و حجاب” نوشت: در ادبیات اسلامی عفاف و حجاب دارای اصول و قواعدی است که معیارهای اسلامی را به تصویر می کشد. به عقیده بسیاری از کارشناسان رعایت عفاف و حجاب که ابعاد گسترده ای در مبانی و مفاهیم دارد، نقش موثری در غنای فرهنگی یک جامعه دارد.
متولیان امر که حول این محور حرکت می کنند و بیش از ۲۰ دستگاه مستقیم و غیر مستقیم در موضوع امر به معروف و نهی از منکر بویژه موضوع “عفاف و حجاب” نقش آفرین هستند صرفاً به اقدامات سطحی، گردهمایی ها و سمینارهای نمایشی اکتفا کردند و فضای حاکم در حول محور فرهنگ اسلامی جای خالی زیادی را در خود دیده و کم کم و نرم نرمک این جای خالی ها توسط هجوم برق آسای فرهنگ غرب پُر شده است.
اگر قدرت کم نظیر رسانه و فضای مجازی در تاثیرگذاری فرهنگ غربی به فرهنگ ناب اسلامی را نادیده بگیریم و یا در یک کفه ترازو بگذاریم، از غفلت دستگاه های عریض و طویل متولی که اعتبارات هنگفتی در این حوزه دریافت می کنند را نمی توان نادیده گرفت.
در نگاهی کارشناسانه تر و در بُعد روانشناسی اگر بخواهیم به این موضوع بپردازیم عدم تبیین ظرافت ها، زیبایی ها و محسنات فرهنگ اسلامی در صُوَر مختلف در مقابل زیباانگاری های ظاهرماآبانه، ارائه تصویری ایده آل و روشنفکرانه از فرهنگ غربی و همچنین نمایش جلوه ای آزاد و آرامش بخش از این تفکر، حلقه مفقوده احاطه فرهنگ غربی به فرهنگ ایرانی و اسلامی است.
در شهر که قدم می زنید جدا از پوشش نامتعارف برخی افراد فارغ از جنسیت (مرد و زن) که خود جای بحث بسیار دارد، رواج سگ گردانی که ناشی از تاثیر فرهنگ غرب است حیثیت یک جامعه اسلامی را زیر سوال برده است.
در شهری که عده ای شب ها با شکم گرسنه می خوابند و حتی نان خشک هم برای خوردن ندارند و یا سقفی برای ماندن نداشته و زیر آسمان آبی و روی کارتن های مقوایی شب ها را تا صبح سر می کنند، در آن سوی شهر زن و مردی را می بینیم که سگ به بغل مشغول خرید هستند؛ وای بر ما که نام جامعه اسلامی را یدک می کشیم ولی حاضریم روزانه فلان تومان برای تامین غذای سگ هزینه کنیم ولی در آن سوی شهر فردی شب را گرسنه بخوابد.
در شهری که تمثال مبارک شهدا به همراه تندیس های این عزیزان در جای جای آن نقش بسته و نماد ایثار و شهادت را برای ما تداعی می کند، شهدایی که رفتند برای حفظ نظام و میهن اسلامی جانشان در کف دست گذاشتند و از آنها فقط پلاک و چند تیکه استخوان باقی ماند؛ در چنین جامعه ای که اصول، اعتقاد و فرهنگش با باورهای دینی و اعتقادی ائمه اطهار (ع)، شهدا و ایثارگران عجین شده و نشات گرفته از فرهنگ عاشورایی است چرا باید شاهد ول انگاری های فرهنگی و اعتقادی باشیم.
کدام توده ابرِ سیاه، فصل سرد اعتقادات را بر آسمان شهر ما گسترانده که تابستان و زمستان ندارد، همیشه اعتقادات برخی شهروندان ما سرد و یخبندان است. کجا رفته است آن تواصی، و نصایح و تذکرات بزرگان، شهیدان و خانواده های معظم شهدا در باب ترویج فرهنگ اسلامی؟!
کجا رفته است آن حفظ حرمت خون های ریخته شده برای حفظ این مرز و بوم؟!
متاسفانه این روزها ول انگاری های فرهنگی پا به سن گذاشته اگر تا دیروز برخی جوانان با ظواهر عجیب و غریب وارد شهر می شدند، امروز افرادی که سنی از آنها گذشته هم دست کمی از آن ها ندارند و شهر پُر شده از به ظاهر “خوشتیپ های غرب زده”.
چه شد از آن هم فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی که به آن می بالیدیم و فخرفروشی می کردیم؛ همین گیلان عزیز و همیشه سرافراز را در نظر بگیریم، گیلانی توام با فرهنگ ها، آداب و سنن بسیار زیبا و ارزشمند و با اقوام، زبان ها، گویش و لهجه ها و پوشش رنگ به رنگ و کم نظیر، که همه این ها را در یک جغرافیا جمع کنید، ایرانی کوچک را در آن خواهید دید، حال در کنار این محسنات و زیبایی ها که با پیشینه بسیار غنی و قوی هم همراه است، وجود برخی ول انگاری ها، بی عفتی ها و دریده شدن پرده عفت و حیا در کوچه و پس کوچه های این شهر و این دیار، چندان خوشایند مردمان سخت کوش، متمدن و انقلابی دیار میرزا نیست.
اگر قرار است یک جوالدوز به عملکرد ضعیف و دور از انتظار متولیان فرهنگی بزنیم می بایست یک سوزن هم به رفتار، کردار، غیرت و منش خودمان هم بزنیم و در بوته تامل عمیق فرو برویم که در کجا کوتاهی کردیم که این بلای فرهنگی و اعتقادی بر سر ما آوار شده است؟، پاسخ کوتاهی مسئولان را هم به خودشان واگذار می کنیم.
نویسنده: بهرام قربانپور