به گزارش تیتر از رشت، کورش صفرزاده، فعال اجتماعی در یاداشتی نوشت: هر جامعه ای را اگر یک موجود ارگانیک زیستی در نظر بگیریم،دارای دو بعد روانی و زیستی است، که هر کدام از ابعاد آن بطور متناظر در هم اثر بخشی داشته و شاکله اصلی یک جامعه زیستی را تشکیل میدهد لذا برخی از میانوندهای مزاحم که بشدت میتواند شاکله روانی و زیستی جامعه را به مرز بحرانCrisis و نااطمینانی سلامت روانی و زیستی برساند،عواملی از قبیل،بلایای طبیعی،جنگها و سوءمدیریت در حکمرانی و دولتهای جوامع است.
در این یادداشت بنابر ضرورت صرفا به ابعاد نااطمینانی سلامت زیستی ناشی از سوءمدیریت دولتها در سوق دادن امنیت غذایی به مرز بحران جوامع(باتاکید بر ایران) پرداخته میشود.
بنابر تعریف سازمان ملل متحد، امنیت غذایی را دسترسی همه مردم به غذای کافی در تمام اوقات برای داشتن یک جسم سالم می‌دانند. طبق این تعریف ۱-موجود بودن غذا۲-دسترسی به غذا ۳- پایداری در دریافت غذا، سه رکن اصلی می‌باشند.
نگارنده از آنجاییکه یکی از عناصر زیستی جامعه میباشد،بسان همه اعضای جامعه بارها با قبض و بسط برخی از کالاهای اساسی و زیربنایی که درتغذیه مردم نقش دارد مواجه است،که اتفاقا، نقش مستقیم در پایداری سلامتSustainability of health زیستی جامعه دارد(بحران میوه،بحران روغن،بحران گوشت،بحران و… ).لذا اگر نیازمندیهای زیستی انسانها را در یک مسیر نورمال خطی سلامت در میزان دسترسی دریافتهای: ویتامینها،پروتئینها،کانیها،فیبرها، چربیها و…..دسته بندی کنیم ،باید اعتراف کرد که هر جامعه ای که کمترین اعوجاجاتUnexpected خطی و حرکت پایدار را در سهولت دسترسی این زیرساختها دارد،به همان میزان،دارای سلامت زیستیBiological health پایدار خواهد بود..
اما آنچه که در چند روز گذشته با عینیت در برخی از هایپر مارکتهای بزرگ و یا کوچک ملاحظه میشود و شاید کمتر کسی از ناظران سیاسی وسلامت و… به آن نیز توجه دارند،یا اساسا در گذشته نیز توجه نداشته اند!، مصارف جایگزینی اشتباهی و خطرناک، برخی کالاها در سبد مصرفی مردم است.که بصورت خطی پایدار در حال شکل گیری است! «مصرف روغن پخت و پز بجای سرخ کردن»
نگارنده بوضوح دیده است که در هایپرهای بزرگ و کوچک،مردم با خرید روغنهای پخت و پز که فراوان نیز یافت میشود،آنرا جهت مصارف دیگر استفاده میکنند،وعلی رغم دانایی عوام و خواص نسبت مصرف زیانبار آن بصورت سرخ کردنی، متاسفانه شاهد شکل گیری الگوی غلط غذایی ناشی از کمیابی در محصول اصلی مصرف در بازار هستیم که استمرار الگوی مصرف غلط میتواند اثرات زیانباری در سلامت جامعه برجای گذارد.
اگر براساس ضرب المثل قدیمی و البته درست فرهنگ ایرانی که میگوید: «عقل سالم در بدن سالم نهفته است»به این دگردیسیهای شکننده الگوهای مصرف،جامعه نگاهی بباندازیم، منشا علل کاهش پارامترهای برجای مانده کنونی نظیر: نزول ضرایب هوشی جامعه،نارساییهای کلیوی،انواع سرطانها،پوکی استخوان،کوتاهی قد و…در کشور ملموستر خواهد بود.که این فرایند میتواند ناشی از ضربه اساسی از دو نقطه : الف – نابسامانی در الگوی مصرف تغذیه ای ب- تنش در الگوی مصرف پایدار خطی انواع نیازمندیهای زیستی در کشور باشد.
لذا،معتقدم، هرگونه نابسامانی و بهم خوردگی امنیت خطی نورمال غذایی و سلامت جامعه از مصادیق تروریسم غذایی و اگروتروریسم Agroterrorism است، که خیلی آرام و بطئی در حال تکثیر نسلی بیمار و عقب مانده ذهنی را در دهه های آینده، روی دستان کشور خواهد گذاشت، و جامعه ای بحران زده که با درمان انبوهی از دهکهای بالا و پایین بیمار دست و پا خواهد زد و شاید بخش اعظمی از تولید ناخالص ملی کشور به بخش بیمارستان سازی، واردات انواع داروها و.. تخصیص خواهد یافت! متولیان کشور یقینا باید تلاش کنند تا برای سلامت جامعه و ایستایی آن در ریل سلامت پایدار کوشا باشند و نهضت انتی تروریسم غذایی و حفاظ زیستی BioShield را شکل دهند.
حساسیت دولت و حاکمیت در این امر مهم یکی از جدی ترین مطالبات مردم از دولت از نگاه حقوق متقابل دولت و ملت است.
انتهای پیام/
- نویسنده : کوروش صفرزاده
